پیام رهبر کره شمالی با نمایش مرموز دخترش
تاریخ انتشار: ۲ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۴۶۳۸۲۳
فرارو- افکار عمومی از مشاهده دختر بچه کیم جونگ اون رهبر کره شمالی حین پرتاب دوربردترین موشک قاره پیمای کره شمالی شگفت زده شدند. آیا کیم با این نمایش بر این باور بود که دختری که شبیه پدرش است به قدری دوست دارد پرتاب موشک را ببیند که برای همیشه نه تنها به دستاوردهای پدرش احترام خواهد گذاشت بلکه قول خواهد داد که پس از او این برنامه را ادامه دهد؟
به گزارش فرارو به نقل از دیلی بیست، در نگاه نخست دختر کیم یک نوجوان ۱۰ یا ۱۲ساله ممکن است نامزدی بعید برای جانشینی به نظر برسد اما اگر قرار نبود او برای کارهایی بزرگ در آینده آماده شود رسانه دولتی کره شمالی تصاویرش را منتشر نمیکرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اعتقاد بر این است که او دومین فرزند از سه فرزند کیم و «ری سول جو» همسرش میباشد. در مورد نام این دختر بچه که به طور رسمی فاش نشده باید گفته «دنیس رودمن» ستاره قدیمی بسکتبال شیکاگوبولز را بپذیریم که این کودک را در یکی از سفرهایش به کره شمالی در سال ۲۰۱۳ میلادی به عنوان مهمان سرگرم کننده کیم جونگ اون در آغوش گرفته و گفته بود که ناماش «جو آئه» است.
تصمیم کیم برای معرفی علنی دخترش در زمان پرتاب موشک مدل هواسونگ -۱۷ که میتواند به اهدافی در هر نقطه از ایالات متحده برسد موید این نکته است که کیم به طور جدی نگران سلامتی خود و موضوع جانشینیاش میباشد. فراتر از جانشینی، این واقعیت که کیم پرتاب ترسناکترین موشک کره شمالی را به عنوان زمانی برای نمایش دخترش انتخاب کرده نشان میدهد که او برعدم امکان سازش و مصالحه در مورد توسعه برنامه موشکی کره شمالی اصرار میورزد. اکنون او نسل بعدی را با شکوه موشکهایش آغشته میسازد همان طور که این برنامه را از پدرش «کیم جونگ ایل» به ارث برده است.
«تائه یونگ هو» یک دیپلمات ارشد سابق کره شمالی که شش سال پیش از سفارت کره شمالی در لندن فرار کرد به NK News وب سایتی که تحولات کره شمالی را از سئول رصد میکند گفته است: «آشکار شدن دختر کیم بدان معناست که کره شمالی نسل به نسل یک کشور هستهای خواهد بود و جهان باید رویای خود برای خلع سلاح هستهای کره شمالی را فراموش کند».
با این وجود، آیا میتوان مطمئن بود که عکسهای کیم با دخترش بیش از یک رابطه عاشقانه پدر و دختر را نشان میدهد؟
«یانگ مو جین» رئیس دانشگاه مطالعات کره شمالی در سئول میگوید: «کیم با معرفی جو آئه، در چنین فضایی اعتماد خود را به خط خونی «پکتو» نشان داد اشارهای به کوه مقدس در مرز چین جایی که برای کره شمالی اساطیری قلمداد میشود و در تبلیغات رسمی گفته میشود در آنجا کیم ایل سونگ با ژاپنیها جنگید و پسرش کیم جونگ ایل متولد شد».
با این وجود، به نظر میرسد «کیم یو جونگ» خواهر کوچکتر کیم جونگ اون به مراسم پرتاب موشک دعوت نشده بود. ظاهر شدن جو آئه (با فرض اینکه این نام او باشد) باعث ایجاد شایعاتی شده مبنی بر آن که او «یو جونگ» که به طور گسترده این باور دربارهاش ایجاد شده بود که در فهرست جانشینان احتمالی کیم قرار دارد را کنار خواهد زد.
به تمام کارهایی که یو جونگ برای برادر بزرگاش انجام داده فکر کنید. او با اظهارات تند علیه آمریکاییها و کرهایها پاسخ داده از جمله حمله لفظی اخیرش علیه «یون سوک یول» رئیس جمهور محافظه کار کره جنوبی. این یو جونگ بود که پیشتر دستور منفجر کردن یک دفتر ارتباطی شمال - جنوب را صادر کرد که واکنشی خشمآلود به پایبندی «مون جائه این» رئیس جمهور لیبرال پیشین کره جنوبی به اتحاد با ایالات متحده قلمداد شده بود.
همواره این احتمال وجود داشت که فرزندان کیم جونگ اون جانشین او شوند اما تکلیف دو پسر کیم چه خواهد شد چرا آنان از تماشای پرتاب موشک لذت نبردند و به این مراسم دعوت نشدند؟
کیم سومین پسر کیم جونگ ایل جانشین پدرش شد و پدرش جانشین کیم ایل سونگ بنیانگذار آن سلسله شده بود. رسانههای کره شمالی تا زمانی که پرتاب موشک را در سه صفحه روزنامه حزبی رودونگ سینمون منتشر نکردند هرگز جزئیاتی را از فرزندان کیم فاش نساخته بودند.
بر اساس ترجمه مطالب آن روزنامه توسط سایت NK News روزنامه رودونگ سینمون «نیروهای متخاصم» را به «نفرت پراکنی» متهم کرده است. آن روزنامه نوشت: «نیروهای متخاصم تلاش میکنند تا لبخندهای درخشان را از روی صورت فرزندانمان بربایند». در بخش دیگری از گزارش آن روزنامه به علت صدور دستور تعقیب برنامه هستهای از سوی کیم اشاره شده و آمده است: «دستور تداوم برنامه هستهای صادر شد تا از دچار شدن مشابه وضعیت دلخراش فرزندانمان که به دنبال از دست دادن مادرانشان در جریان بمبارانهای دشمن در خیابانها به دنبال غذا بودند جلوگیری شود». اشاره این روزنامه به بمباران شهرهای کره شمالی در طول جنگ کره در دهههای گذشته بوده است.
پرسشی که در اینجا مطرح میشود درباره جنسیت دختر کیم و تاثیر آن بر روی جانشینی اوست. در جامعه شدیدا جنسیت گرا و مردسالار کره جایی که زنان به ندرت به موقعیتهای عالی دست مییابند اگر «جو آئه» روزی قدرت را در دست بگیرد امکانپذیر است که او با دشمنی شدید روبرو نشود؟
سایت NK News به نقل از فردی ناشناس که از کره شمالی به کره جنوبی فرار کرده مینویسد: «دختر کیم به لطف شجره نامهاش میتواند بر موانع ورود زنان به رهبری مردانه نظام بسیار مردسالار کره شمالی غلبه کند».
او میافزاید: «بله، در کره شمالی جا و سقفی برای زنان در سلسله مراتب وجود دارد اما فضای محدود و بستهای مرتبط با ارتباطات با بالاترین سطوح حکمرانی و هم چنین پشتکار فرد نیز در ارتقای رتبه او تاثیرگذار است».
به غیر از «کیم یو جونگ» خواهر کیم جونگ اون که تنها زنی است که به مقام بالایی دست یافته میتوان به «چوئه سون هوی» وزیر امور خارجه و دخترخوانده نخستوزیر سابق اشاره کرد که به «کیم ایل سونگ» بنیانگذار رژیم، پدربزرگ کیم جونگ اون نزدیک بود.
مانند یو جونگ، چوئه وظیفه صدور بیانیههای آتشین را برعهده دارد. در حالی که رسانهها بر جو آئه تمرکز داشتند خبرگزاری دولتی کره شمالی اعلام کرد که چوئه در بیاناتی «آنتونیو گوترش» دبیرکل سازمان ملل متحد را «عروسک خیمه شب بازی دست نشانده ایالات متحده» خوانده است. گوترش آزمایش هواسونگ ۱۷ را محکوم کرد و از کره شمالی خواست تا اقدامات تحریکآمیز بیشتری را انجام دهد. وزیر خارجه کره شمالی به کنایه در واکنش به این اظهارنظر گوترش گفت که میتوان او را با یکی از اعضای وزارت خارجه امریکا یا کاخ سفید اشتباه گرفت.
چوئه در سالیان گذشته به عنوان مذاکره کنندهای سرسخت در سطوح بالا برابر امریکاییها ظاهر شده است.
«سوکیل پارک» فعال حقوق بشر کرهای میگوید: «رژیم کره شمالی میتواند پدرسالاری را به گونهای شبیه به ملکههایی که قدرت را از طریق خانوادههای سلطنتی به ارث میبرند تبدیل کنند.»
در صورتی که «کیم جو آئه» در کنار پدرش در رویدادهای دیگری نیز حضور پیدا کند نکات بیشتری را متوجه خواهیم شد. در همین حال، مهندسان و فیزیکدانان کیم وظیفه فوریتری دارند و آن این که که کلاهکها را در نوک موشکهای قابل حمل در هر بردی نصب کنند. کیم که هنوز دستور هفتمین آزمایش هستهای کره شمالی را صادر نکرده ممکن است بخواهد بر روی موشکهای هستهای تاکتیکی کوتاه برد که قادر به هدف قرار دادن اهداف در کره جنوبی و ژاپن هستند تمرکز کند.
باید منتظر بمانیم و ببینیم که آیا جو آئه در آزمایش بعدی پدرش را همراهی خواهد کرد یا خیر. آزمایشی برای فشار دادن دوبار دکمه پرتاب یکی از موشکها آزمایش بعدیای که حتی میتواند یک آزمایش اتمی باشد.
منبع: فرارو
کلیدواژه: کیم جونگ اون کره شمالی کیم جونگ اون کره شمالی کره شمالی کره شمالی پرتاب موشک کره جنوبی دختر کیم یو جونگ هسته ای موشک ها کیم جو
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۴۶۳۸۲۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دینگونک؛ هیولایی مرموز که استعمارگران را میترساند! (+عکس)
این هیولاماهی وحشتناک بود، طول آن حداقل ۴ یا شاید ۵ متر بود. سر بزرگ آن بسته به اینکه از چه کسی و در چه زمانی میپرسیدید، شکلی شبیه پلنگ، سگ یا سمور داشت. این حیوان از دم قوی و پهن خود برای عبور از جریان رودخانههای شرق آفریقا استفاده میکرد.
به گزارش فرادید، برخی گزارش کرده بودند که عاجش مثل عاج یک شیر دریایی سفید و بلند و فلسهایش مانند یک آرمادیلو نفوذناپذیر بود. پاهایش به بزرگی یک اسب آبی بود. بله تعجب نکنید این ماهی چهارپا داشت، اما چنگالهایش به تیزی چنگالهای تیرکس بود! جان آلفرد جردن درباره پاهای این جانور میگوید: «همان ثانیهای که روی دمش ایستاد، به قدری ترسیده بودم که نتوانستم به پاهای او دقت کنم.»
جردن در چادر نشسته بود و پیپ میکشید، در حالی که طوفان تابستانی در مستعمرات بریتانیا در شرق آفریقا کولاک میکرد. اوایل سال ۱۹۰۹ او این جانور قدیمی مخوف را توصیف کرده بود؛ جانوری که به گفته خودش آن را یک یا شاید چند سال قبل، حین شنا کردن وسط انشعابی که دریاچه ویکتوریا را تغذیه میکرد، دیده بود.
اینطور به نظر میرسید که جردن، شکارچی معروف حیوانات بزرگ بریتانیایی و شکارچی بدنام عاج، مشغول آب و تاب دادن به داستانی برای میزبانش، اِدگار بیچِر برانسون، شکارچی آمریکایی است. اما برانسون از کارکنان جردن پرس و جو کرد و فهمید گزارشهای آنها متفاوت است. او گزارش داد برخی از مردم بومی سواحل شمالی دریاچه ویکتوریا این هیولاماهی را «دینگونِک» مینامند.
جردن تنها مسافر سفیدپوستی نبود که از مواجهه با دینگونک خبر میداد. سال ۱۹۰۰، کلِمِنت هیل، ناظر بریتانیایی تحتالحمایه آفریقا، سوار یک کشتی بخار در آبهای شمال شرقی دریاچه ویکتوریا بود که چیزی با سر و گردن از اعماق دریا بیرون آمد و سعی کرد یک ملوان را از سینه کشتی بیرون بکشد.
یکی از نویسندگانی که داستان را پس از مرگ هیل بازگو کرده، خاطرنشان میکند: «او کاملاً مطمئن بود این جانور تمساح نیست.» این گزارش به داستانهای افراد دیگر از مواجههشان با این هیولاماهی، به افسانههای رو به رشد دینگونک در دهه ۱۹۱۰ اضافه شد.
گفته میشود دینگونکها در انشعابات دریاچه ویکتوریا زندگی میکنند، مانند رود ویکتوریا نیل، نزدیک جینگا، اوگاندا که در تصویر میبینید
این لحظهای بود که اروپاییها و آمریکاییها به این نتیجه رسیدند که در آفریقا هر چیزی ممکن است پیدا شود، مهم نیست چقدر ترسناک یا خارق العاده! این خاک فقط زیستگاه فیلها و اسبهای آبی نبود، بلکه محل زندگی فیلها و اسبهای آبی کوتوله نیز بود که اکنون در باغ وحشهای لندن و نیویورک به نمایش گذاشته شدهاند. برای ذهن استعماری کاملاً منطقی بود که هنوز در اعماق آفریقا چیزهای زیادی برای کشف کردن وجود دارد.
سال ۱۹۱۷، جردن درباره رویارویی با یک دینگونک نوشت: «مقابل من یک هیولای کاملاً ناشناخته وجود داشت که من نخستین نفری بودم که باید آن را ضبط میکرد.» او همان رویکرد را به آن موجود داشت که اکثر کاشفان سفیدپوست در کل قاره آفریقا دارند: هیجان مالکیت بر او چیره شد. او تفنگش را بلند کرد و به دینگونک درست پشت گوش پلنگی اش شلیک کرد. به نظر میرسد تمام داستانهای رویارویی یک کاشف سفیدپوست با این موجود با شکار به پایان میرسد.
جردن نوشته است: «سپس یک اتفاق خارقالعاده رخ داد. جانور برگشت و رو به ساحل، مستقیم به هوا پرید. قد آن در حالت ایستاده ۳ یا ۳.۶۵ متر به نظر میرسید. بعد از آن چه اتفاقی افتاد، نمیدانم، چون دل و جراتم را از دست داده بودم و داشتم با دست و پا زدن از ساحل بالا میرفتم.» جردن برای یافتن جسد موجودی که مطمئن بود کشته، باز به رودخانه بازگشت، اما جستجوی او بیفایده بود.
بیشتر آنچه در دنیای انگلیسی زبان امروز در مورد باورهای مردم بومی در مورد دینگونک میدانیم، از طریق گزارشات همین کاشفان سفیدپوست و استعمارگر بدست آمده است. در آن گزارشات دست دوم و سوم، این موجود که نویسندگان غیربومی گاهی و شاید به اشتباه از آن به عنوان اُل-اوماینا و لوکوآتا یاد میکنند، هنوز هم ترسناک به نظر میرسد، اما حضور آن اغلب منادی خوشبختی، محصول عالی و گلهی پررونق و عدمحضور آن بدشگون است.
اگر معنای ژرف و پنهان این داستانها را درک کنیم، روشن است که جوامع بومی از چیز دیگری بسیار بیشتر میترسیدند: موزونگو؛ یعنی خود خارجیها. کسانی که هیولایی به نام لوکوآتا را میشناختند، معتقد بودند جهانگردان این موجود را با قصد و نیت و بهعنوان وسیلهای برای قربانی کردن طاعون کشتهاند و درست همانطور که انتظار میرفت، زمانی که جردن حدود سال ۱۹۰۸ به دینگونک شلیک کرد، یک بیماری مرگبار، جوامع بومیان ساحل شمالی دریاچه ویکتوریا را فرا گرفت.
وقتی دینگونک ناپدید شد، این جوامع آسیب دیدند. از این گذشته، آنها از این موجود نمیترسیدند: فقط مردان سفیدپوست در برابر این هیولاماهی، لرزه به جانشان میافتاد.
تا به امروز، هیچ مدرک علمی قطعی مبنی بر وجود دینگوک به دست نیامده است. با این حال، این موجود همچنان در افسانهها و داستانهای محلی در اطراف دریاچه ویکتوریا زنده مانده است.
کانال عصر ایران در تلگرام